"دوران تلاطمات تاریخساز جهانی٬ دوارن تعرض مستقیم کمونیستی "
گفتگوی رادیو صدای کمونیسم کارگری
با علی جوادی پیرامون بیانیه کنفرانس کادرهای حزب *

صدای کمونیسم کارگری: علی جوادی به برنامه صدای کمونیسم کارگری خوش آمدید !
علی جوادی: متشکرم به شما و به شنوندگان سلام میکنم .
صدای کمونیسم کارگری: میخواستیم امروز با شما در ارتباط با بیانیه حزب اتحاد کمونیسم کارگری صحبت کنیم. این بیانیه تاکید میکند که دوران حاضر دوران تعرض مستقیم کمونیستی است. چه ویژگی هایی در این دوران وجود دارد که بیانیه به این نتیجه میرسد؟
علی جوادی: اگر یک نگاه ساده به اوضاع سیاسی جهان٬ با هر شاخصی که نگاه کنیم٬ بیندازیم باید اذعان کنیم که تغییرات چشمگیر و قابل توجه ای در تاریخ مبارزاتی بشر کنونی صورت گرفته است. کسی نمیتواند چشم خودش را بر واقعیاتی که در شمال آفریقا٬ در خاورمیانه یا به اصطلاح در "دنیای عرب" صورت گرفته است٬ ببندد. کسی نمیتواند چشم را به اعتراضاتی که در کشورهاى اروپا٬ از جمله در اسپانیا٬ در یونان٬ در فرانسه٬ در انگلستان و حتی در اسرائیل صورت گرفته است٬ ببندد. و حکم ندهد که تغییرات قابل توجهی در سطح جهان صورت نگرفته است٬ بطوریکه دوران کنونی را بطور مشخصی از دوران پیش از خودش مجزا و متمایز میکند. نتیجتا سئوال این است که اگر دوران عوض شده است و تغییرات چشمگیری صورت گرفته است٬ ویژگیها و خصوصیات این دوران معاصر چیست؟

در کنفرانس کادرهای حزب بحث بر سر این بود که دوران حاضر دوران بیداری بشریت٬ دوران تغییرات چشمگیر در مبارزه طبقاتی٬ دوران مبارزه مستقیم توده های مردم در سطح جهان٬ دوران بپاخواستن و معترض بودن٬ دوران طلبکار بودن٬ دوران تلاش برای تغییرات چشمگیر است. و این واقعیات برای ما کمونیستهای کارگری یعنی دوران تعرض مستقیم کمونیستی٬ یعنی دوران طرح گسترده آلترناتیو کمونیسم کارگری و اینکه تنها این پاسخ اصولی و کارگری و انسانی به معضلات و مصائب بشر کنونی است. این تغییرات ما را به این ارزیابی می رساند که اوضاع تغییر یافته جهان کنونی ضرورت تعرض مستقیم کمونیستی را بار دیگر در دستور ما قرار میدهد. جنبش کمونیسم کارگری باید این واقعیت را به رسمیت بشناسد.
   
صدای کمونیسم کارگری: شما در صحبت هایتان گفتید٬ دوران کنونی دوران تعرض کمونیسم کارگری است. موقعیت جنبشهای دیگری را چگونه ارزیابی میکنید که به این ارزیابی رسیدید؟ آیا واقعا اینطور است؟
علی جوادی: ببینید جنبش های اعتراضی که ما در حال حاضر مشاهده میکنیم عمدتا جنبش های اعتراضی توده های کارگر و مردم زحمتکش هستند که میتوانند قالب های متفاوتی به خود بگیرند. مسلما جنبش کمونیسم کارگری یکی از این قالبهای موجود است٬ به نظر ما اصولی ترین٬ منطقی ترین٬ مطلوبترین٬ انسانی ترین و کارگری ترین راه حل موجود است. اجازه دهید این نکته را کمی بیشتر توضیح بدهم .

اگر نگاهی به مختصات اعتراضات کنونی در سطح جهان بیندازیم عمدتا دو سطح از مبارزات را مشاهده میکنیم. در یک سطح اعتراضاتی است که در مقابل تعرض سرمایه جهانی برای حل بحران اقتصادی کنونی صورت میگیرد٬ مقابله با راه حلی که نمیخواهد اجازه دهد بار بحران سرمایه را بر دوش طبقه کارگر و توده مردم زحمتکش پیاده کنند. مبانی این سیاست حذف خدمات اجتماعی٬ بالابردن نرخ استثمار٬ افزایش شدت کار٬ و کلا در یک کلام تحمیل بار بحران بر دوش توده های مردم است. اما در مقابل این تعرض ارتجاعی با عکس العمل اعتراضی توده های مردم در قلب اروپا مواجه هستیم. نیروی عمده این اعتراضات توده کارگر و مردم زحمتکش است. در فرانسه و یونان بطور مشخص تشکلات کارگری و چپ نقش عمده و تعیین کننده ای در سازماندهی اعتراضات داشتند. اما این اعتراضات هنوز باید گفت که از چهارچوب مناسبات بورژوایی کار مزدی خارج نشده است. هنوز کل سیستم اقتصادی و مناسبات استثمارگرایانه را مورد تعرض قرار نداده است. در سطح دیگر اعتراضاتی را مشاهده میکنیم٬ مانند اعتراضات در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه که هدفش سرنگونی رژیم های سیاسی حاکم است. رژیمهای زمخت و خشن و استبدادی که دهه ها بر توده مردم و مقدراتشان حاکمیت کرده اند. حاکمیتی خونین!

از طرف دیگر کمونیسم کارگری جنبشی است که هم برای تغییرات بنیادی مبارزه میکند و هم برای اصلاح و بهبود شرایط زیست و زندگی کارگران و توده مردم٬ مادام که سرمایه بر مقدرات زندگی مردم حاکم است. کمونیسم کارگری جنبشی است که هدفش لغو مناسبات استثمارگرایانه سرمایه و لغو کار مزدی و خلاصی بشریت کارکن از اسارت اقتصاد سرمایه داری است. جنبشی است که هدفش پایان دادن به بربریت و انقیاد انسان در شرایط معاصر است. در عین حال مادامکه این مناسبات بر زندگی انسانها حکمرانی میکنند٬ تلاش میکند که شرایط زیست و زندگی مردم را تغییر و بهبود دهد. کمونیسم کارگری تاکید میکند که این اصلاحات و بهبودها سرانجام آزادی نیستند٬ حداکثر تغییرات جزیی در مسیر خلاصی از وضع موجود میتوانند باشند. بیانیه حزب تاکید میکند که جنبش کمونیسم کارگری آن جنبشی است که پاسخ اصولی و کارگری را دارد. و ما باید بتوانیم این پاسخ را در کلیت خود در سطحی گسترده مطرح کنیم و بر مبنایش سازماندهی کنیم. ما باید به جامعه بگوئیم که مارکس پاسخ است. منصور حکمت پاسخ است. نه مناسبات استثمارگرایانه سرمایه داری. پاسخ را باید در تلاش برای استقرار یک جامعه آزاد و برابر کمونیستی پیدا کرد. این آن چهارچوبی است که بیانیه مد نظر دارد.
 
صدای کمونیسم کارگری: بیانیه به دوران تعرض مستقیم کمونیستی اشاره دارد. آیا جنبشهای دیگر اجتماعی پاسخی به معضلات کنونی ندارند؟ آیا اشاره بیانیه کمی خوشبینانه نیست؟
علی جوادی: سئوال خوبی را مطرح کردید. به نظرم نه! اتفاقا در این زمینه ما بحث مفصلی در کنفرانس کادرهای حزب٬ که اخیرا برگزار شد٬ داشتیم. واقعیت این است که اگر به جنبشهای اجتماعی مطرح در سطح جهان نگاهی بکنید٬ به سوسیال دمکراسی٬ لیبرالیسم پارلمانی٬ دمکراسی غربی٬ این جنبشها نه تنها پاسخی برای بهبود وضعیت موجود ندارد بلکه حتی ادعایی هم ندارند. ببینید ما در دهه هفتاد و هشتاد زندگی نمیکنیم که این جنبشها و جنبشهای ضد امپریالیستی در "جهان سوم" ادعاهای بسیاری داشتند. امروز اینطور نیست. امروز بعضا خود حکومتهایی که مورد تعرض توده کارگر و مردم زحمتکش قرار دارند٬ بعضا دولتهای سوسیال دمکراسی هستند. بعضا حکومتهای لیبرال دمکراسی غربی و پارلمانی مورد تعرض هستند. ما در این دوران جنبش قابل ملاحظه ای را مشاهده نمیکنیم که بگوید راه حل اوضاع کنونی معضلات و مصائب مردم٬ بازار آزاد و رقابت سرمایه است. کسی فریاد نمیزند سرمایه راه نجات ماست. برعکس شعارها و فریادها متفاوتند. شعارها تماما بر علیه سرمایه و نظام سرمایه داری اند. به پرچمهایی که در اعتراضات اروپا برافراشته میشود نگاه کنید٬ حضور قدرتمند اعتراض ضد سرمایه داری را مشاهده میکنید. پرچمهای سرخ را مشاهده میکنید. این خصلتی است که بیانیه روی آن تاکید دارد. بیانیه حزب تاکید میکند که باید این خصلت آنتی کاپیتالیستی اعتراضات موجود را برسمیت شناخت و به عنوان سکوی پرشی برای سازماندهی و تعرض از آن آغاز کرد.
 
آیا این ارزیابی خوشبینانه نیست؟ بنظرم نه! بیان واقعیتی است. واقعیت جوهر مبارزات کنونی را منعکس میکند. جنبشهای دیگر نه تنها افق و پرچمی را در مقابل مردم برای پیشروی قرار نداده اند٬ بلکه اتفاقا خودشان در موضع ارتجاعی تحمیل عسرت اقتصادی بیشتر به جامعه قرار دارند. خودشان در موضع تحمیل سیاست فقر و فلاکت اقتصادی و زدن حقوق و مزایای اجتماعی و تشدید استثمار قرار دارند. شاید نشود حکم شدید و غلیظی نسبت به سرنوشت این جنبشها داد. اما در اوضاع و احوال کنونی این جنبشها در موضع ارائه آلترناتیو برای پیشرفت و بهبود و تغییر به جلو قرار ندارند. به هر حال به جرئت میتوان گفت که کاملا در موضع افول و سرازیری قرار دارند. به جرئت میتوان گفت که نقطه امید یا مرجع اتکایی برای بشریت متمدن و معترض نیستند. ببینید امروز شما جنبشی را مشاهده نمیکنید که بگوید ای کاش سرمایه داری پیروز شود و من آزاد شوم. کسی را مشاهده نمیکنید که فریاد بزند٬ زنده باد بازار آزاد٬ زنده باد رقابت٬ زنده باد سپردن زندگی و سرنوشت انسانه به دست کور بازار تا من آزاد شوم! جنبشهای اعتراضی نقد و سیاست خودشان را عمدتا در چهارچوب شعارهای کلاسیک این جنبشهای شناخته شده فورموله نمیکنند. و اگر اینطور نیست٬ اگر جنبشهای دیگر در موضع پاسخگویی و ارائه آلترناتیو پیشرو قرار ندارند٬ نتیجتا این جنبش کمونیسم کارگری است که میتواند پاسخ خودش را٬ "نه" اعتراضی خودش را به "نه" اعتراضی توده کارگر و زحمتکش تبدیل بکند. "نه" دیگری موجود نیست. پاسخ جنبشهای دیگر "آری" به وضعیت موجود است. جنبشهای دیگر تماما در موضع تحمیل اسارت اقتصادی و سیاسی بیشتر به مردم قرار دارند.
 
صدای کمونیسم کارگری: چند صباحی نمیگذرد که بورژوازی "پایان کمونیسم" رو اعلام کرد و گفته بود که مارکس و کمونیسم مردند و دیگر حیات ندارند. چه اتفاقی افقاد که یک بار دیگر مارکس و کمونیسم دو باره سر بلند کرده اند بطوریکه خود بورژوازی عملا وجودش رو اعلام کرده است؟
علی جوادی: اگر تاریخا نگاهی به تحولات سیاسی جهان در دوران معاصر بیندازیم و منظورم از دوران معاصر سه دهه و چهار دهه اخیر است٬ ما شاهد تغییرات بسیاری بودیم. بخصوص تغییرات عظیمی که با سقوط بلوک شرق و پیروزی بلوک سرمایه داری آزاد به پایان رسید. در این دوران سیمای سیاسی٬ ایدئولوژیک و اجتماعی جهان تغییر کرد. مبلغین بورژوایی تبلیغ میکردند که با سقوط بلوک شرق٬ سقوط کمونیسم روسی٬ که اساسا نوعی از سرمایه داری دولتی بود٬ کلا آزادیخواهی٬ برابری طلبی٬ انسانگرایی به پایان رسید. مبارزه طبقاتی به پایان رسید. این ایدئولوگهای کودن سرمایه حتی پایان مبارزه طبقاتی و پایان تاریخ را اعلام کردند. به توده های مردم گفتند یا میسوزید یا میسازید با وضعیت موجود. همین است که هست. اما همانطور که قبلا هم گفته ایم٬ آن دوران بسرعت تمام شد. آن گرد و خاکها خوابید. معلوم شد که به قول منصور حکمت چیزی جز رجز خوانی جنگی نبوده است. به حکم شرایط عینی جهان پایان یافت. آن فریادها که میگفتند سرمایه داری در نبرد نهایی پیروز شده است٬ بسرعت تمام شد. ما گفتیم آن چه شکست خورد کمونیسم کارگری نبود. کمونیسم بورژوایی بود. سرمایه داری دولتی بود. نظامی بود که ماهیتا فرقی با سیستم اقتصادی رقیب خود در غرب نداشت. وارد جزئیات و تفاوتها نمیخواهم بشوم اما وجوه مشترک این دو سیستم را حتی خودشان هم انکار نمیکردند. نتیجتا طبیعی بود که کمونیسم کارگری که جنبش اعتراضی آنتی کاپیتالیستی طبقه کارگر است٬ دو باره قد علم کند. مجددا خودش را از زیر آوار که داشتند بر سرش خراب میکردند٬ بیرون بکشد و تلاش مجددی را سازمان بدهد. و شاید طنز تلخ تاریخ باشد که حتی وال استریت ژورنال که یک روزنامه دست راستی است که صاحبش رابرت مرداک است ناچار شده است اذعان کند که مارکس دو باره به میدان آمده است. بی جهت نبود که مارکس به چهره هزاره قرن تبدیل شد. ناچار شدند اذعان کنند که نقد مارکس به نظام سرمایه داری دوباره مطرح شده است. جشن پیروزی شان مدتهاست که تمام شده است. اکنون گرد خاکی بیشتر از آن تبلیغات باقی نمانده است.
 
از طرف دیگر به صفوف بورژوازی نگاه کنید. شاهد انسجام سیاسی خاصی در صفوف بورژوازی نیستیم. سیاستهای قابل دفاعی ندارند. روشنی و هم نظری خاصی در صفوفشان نیست. پیام خاصی جز اسارت بیشتر مردم ندارند. اعتماد به نفسی ندارند. مجبورند هر روز در مقابل اعتراضات مردم تغییر آرایش و تغییر سیاست بدهند. بطور نمونه به سیاستهای دولت آمریکا در قبال تغییر و تحولات مصر نگاه کنید. نیروی برتر جنگ سرد٬ مدعی تک ابر قدرتی جهان معاصر پس از شکست بلوک شرق. زمانیکه اعتراضات توده ای در مصر شکل گرفت بسرعت در پشت حسنی مبارک قرار گرفتند. پس از مدت کوتاهی و با تشدید اعتراضات مردم متوجه شدند که این موضع ارتجاعی قابل دفاع و دوام نیست. اعلام کردند که مدافع انجام انتخابات در ماه سپتامبر هستند. چندی نیز نگذشت که موضعشان باز هم تحت تاثیر اعتراضات مردم تغییر کرد و ناچار شدند عقب نشینی کنند و تن به قربانی کردن حسنی مبارک دیکتاتور سه دهه خود دهند. این تنها گوشه ای از تحولات جهان معاصر است که زمین زیر پای بزرگترین قدرتها را داغ کرده است ناچارند از این پا به آن پا بکنند و پله پله عقب نشینی کنند تا شاید این موج بگذرد. این واقیعات نشان عمق تغییر و تحولات تاریخساز دوران کنونی است .

اما در عین حال باید تاکید کنم که ما آن رگه ای از کمونیسم هستیم که پیروزی کمونیسم را در پس هر تحولی اجتناب ناپذیر نمیدانیم. پیروزی حاصل اراده مستقیم و تلاش انسانهای بسیار است. حاصل سازماندهی و پراتیک جنبش های اجتماعی و در اینجا کمونیسم کارگری است. باید رهبری کرد. باید سازماندهی کرد. باید شم پیروزی داشت. باید نیرو و توان مبارزاتی توده کارگر و مردم زحمتکش را برای ساختن جامعه ای آزاد٬ برابر٬ مرفه برای همگان٬ یک جامعه آزاد کمونیستی و برابر سازماندهی کرد. راه حل در سازماندهی انقلاب کارگری است .

ادامه دارد...
 
با تشکر از فخری جواهری و احمد بابایی برای انجام مصاحبه و پیاده کردن متن مصاحبه. این گفتگو بر مبنای این مصاحبه و ادیت و تنظیم شده است .